جستاری در تاریخ ایران .تاریخ نویسی نوین ایرانی.

، . . . ایران به جوانان باهوش متخصص در تاریخ نیاز دارند که قدرت تحلیل و ارزیابی داشته باشند و دروغ ها را بشناسند و بداند کی و برای چی دروغ میگوید.جوانانی که بتوانند طرحی نو دراندازند

جستاری در تاریخ ایران .تاریخ نویسی نوین ایرانی.

، . . . ایران به جوانان باهوش متخصص در تاریخ نیاز دارند که قدرت تحلیل و ارزیابی داشته باشند و دروغ ها را بشناسند و بداند کی و برای چی دروغ میگوید.جوانانی که بتوانند طرحی نو دراندازند

غروب زیبای خورشید در شاه جهان اباد


مشاهده غروب افتاب در روستاها بسیار زیباست.بدون تیر چراغ برق و ..







روستاهای ایران را باید دید.عکس شماره0668.



داستان تکراری استعمار


عکس اسکندر ایرانی و اما داستان تکراری استعمار .شخصی مطلبی درمورد اسکندر مقدونی نوشته بود و اورا یک اجنبی نام برده بود و گفته بود مردم ایران حافظه تاریخی ندارند و نام اسکندر را برروی بچه شان میگذراند.باید تاریخ را وارونه دید .انچه نوشته و گفته اند دروغ بوده ... این مطالب اهدافی دارند و اینکه از عدم تخصص مردم ساده دل و نااگاه به نفع اربابان خود استقاده کنند و ایرانیان را از همه شکست خورده به جهانیان معرفی کنند. و براحتی مینویسند هر بی ریشه ای که از راه رسید شما را نابود کرد زنان و دخترانتان را به اسارت بردند,و تجاوز,کردند. اوج کار این تصویر در جمله اخر است که مثلا بشکل هوشمندانه ایرانی راتحقیر تاریخی میکند 'چون اگر بگذارند ایرانی از تاریخ گذشته اش بشکل صحیح باخبر شود دیگر کسی نیست دروغ های اینان را گوش دهد و کار وبارشان کساد میشود. کسی که این مطالب را مینویسد احمقی است که نمیداند ایرانی باهوش دیگر اجازه نمیدهد برایش تاریخ دروغی بنویسند و بخورد ملتش دهند. اسکندر مقدونی را میگویند اجنبی ولی مینویسندمردم ایران اسم این اجنبی را بر فرزندان شان میگذارند. تحلیل هایی ریشه در دروغ.اسکندر لابد ایرانی است که اسمش روی فرزندان ایرانی است. چطور میشود اسم اجنبی از کشور خیلی دور مقدونیه و بسیار کوچک تر از ایران و بدون تاکتیک مشخص جنگی از راه برسد و فاتح شود.اسکندر از رومیه در ایران بود. به قولی برادر پادشاه ایران و یا برادر زاده شاه بود.درشاهنامه مکتوب است. بزرگترین خواسته دروغ نویسان این است که رابطه تاریخی ایران را با گذشته با شکوهش قطع شود و ندانیم و کسی نداند چه بود و چه شد.باور کنید از اسکندر به زعم مقدونی خود هیچ دست نوشته ای از بیگانگی ان و حتی تصویری از ان ندارند. هرچه نشان داده اند یا تصویر اسکندر اشکانی بوده یا بغ مهر که بشکل بیشرمانه ای ان را الکساندر مقدونی تفسیر کرده اند.درکتاب کارنامه به دروغ امده است: ..هرچیز که یافته اند پس ازچندی ان را باهزار گمان میرود. باید و شاید همراه کرده اند. و گفته اند این پسر فلان است و این هم پسر بهمان... شیرین تر انکه نه از فیلیپ پدرش بگفته ای فیلپوس که در نوشته های مختلف فیلقس و فیلفوس امده و نه از الکساندر هیچ چیز گفتنی و پذیرفتنی در دست نیست و هرچه که یاداور میشوند خودشان هم بران استوار نیستند. از خوانندگان عزیز تقاضا دارم این تناقضات را در پیش خود تحلیل کنند و خود داوری کنند که چه روی داده است.. ...ادامه دارد.......بازنویسی میشود..