جستاری در تاریخ ایران .تاریخ نویسی نوین ایرانی.

، . . . ایران به جوانان باهوش متخصص در تاریخ نیاز دارند که قدرت تحلیل و ارزیابی داشته باشند و دروغ ها را بشناسند و بداند کی و برای چی دروغ میگوید.جوانانی که بتوانند طرحی نو دراندازند

جستاری در تاریخ ایران .تاریخ نویسی نوین ایرانی.

، . . . ایران به جوانان باهوش متخصص در تاریخ نیاز دارند که قدرت تحلیل و ارزیابی داشته باشند و دروغ ها را بشناسند و بداند کی و برای چی دروغ میگوید.جوانانی که بتوانند طرحی نو دراندازند

یلدای مهر





7003 هفت هزار و سومین تولد خورشید،یلدای مهر،را به همه ایرانیان تبریک میگوییم.

هفت هزار سال پیش انسانی که به آسمان نگاه می کرد،  خورشید (مهر) را سرچشمه هستی می دانست،  و نابودی آن را آخر زمان تصور می کرد.  هر روز دستها را به سوی آسمان می برد و دعا می کرد:


" ای هستی بخش فردا نیز طلوع کن "

  روز اول زمستان در دیدگاه پرستندگان خورشید،  در اعصار باستان روز مقدسی بود،  ‌از این روز که کوتاهترین روز سال است، هرچه به ترتیب در شمارش تقویمی ایام به عقب یا جلو برویم، روز پیوسته بلند تر می شود،  از سوی دیگر خورشید با رسیدن به چله تابستان،  به اوج قدرت خود می رسد،  و سپس کهولت و زوالی در نیرویش مشهود شده،  هر روز زمان دیدارش کوتاه تر و کوتاه تر می گردد،  و در طی پاییز به پایان خود می رسد.  سپس دراز ترین شب سال،  شب یلدا، شب تولدی دیگر می رسد،  و پس از شب یلدا،  بار دیگر زندگی و جوانی شروع،  و هر روز نیرومند تر می شود.  اگر نخستین روز زمستان پس از شب یلدا،  که تولدی دیگر است،  و اگر نه تولد توان یافتن و جوانی از سرگرفتن دیگر برای خورشید بدانیم،  در واقع سال کهن،  خورشید کهن،  و همه چیز کهن،  با آغاز زمستان به سر می رسد،  و سال و خورشید و جهانی نو آغاز می گردد،  و آنگاه 10 و 40 زمستان و جشن گرفتن آن،  ما را با آیین کهن و زنده دیگری رو به رو می سازد.

      تقریبا در همه استان های کشور ما و سرزمین های ایرانی نشین،  10 و 40 تولد کودک را جشن می گیرند،  افروختن آتش ها به شب،  یعنی تاریکی را فرو کشتن،  در این جشن های زمستانی عمومیت دارد.  برای اطلاع از جشن های زمستانی،  به سابقه جشن های اروپایی،مراجعه فرمایید.


      7000 سال است،  که اقوام ایران زمین،  این شب را با عنوان یلدا جشن می گیرند،  از نماد های این جشن انار میوه ایرانی است.

  در ایران شب 20 به 21 دسامبر شب یلدا است،  در نیمه شب آغاز زمستان،  پس از آنکه روز ها بلند و شبها کوتاه می شوند،  روشنی ایزدی بر تاریکی اهریمنی چیره میگردد،  مهریان در مهرابه ها  زاد شب ایزد فروغ بغ مهر را  با آواز و سرود هزاران سال قبل از میلاد مسیح جشن می گرفتند.  امروز ما ایرانیان این شب را جشن می گیریم،  و با توجه به دلبستگی مهریان به رنگ سرخ (که سرخی بامداد پیش از بر آمدن آفتاب را نماد جلوه ایزد مهر می دانستند)،  در این شب با خوردن هندوانه قرمز و انار قرمز آن را شکوهمند برگزار می کنیم.  همچنین می دانیم که بغ مهر از دوشیزه ای باکره به دنیا آمده،  و در آخر با ارابه ای که اسبها آن را میکشیدند به آسمان رفته است.



  2012 سال پیش به استناد تاریخ مکتوب ایران،  اسکندر ارومایی ماد نژاد،  با آیین مهری،  اروپا را فتح کرد،  و این آیین را در آن سرزمین رواج داد،  اروپاییان نیز همچون ما ایرانیان 2012 سال است،  که شب یلدا را با همان نماد های هفت هزار ساله ایرانیان جشن می گیرند.  گوی های قرمز بر سرو آریایی،  نماد انار ایرانی است،  و ستاره بالای این درخت نماد خورشید است.  تولد حضرت عیسی  به استناد تاریخ مورخین شرقی،  و مکتوبات بازمانده به زبان پهلوی،  حدود 1948 سال پیش، و در روز هفتم اکتبر بوده است.






   بابا نوئل عیسویان که کلاه فریگی (مادی) بر سر،  و سدره سرخ بر تن دارد،  و سوار بر ارابه سورتمه ای بر آسمان ها می تازد،  در زاد شب عیسی (زاد شب مهر) به زمین فرود می آید،  و برای کودکان ارمغان می آورد،  همان بغ مهر ایزد روشنی است،  که شانزده سده پس از بر آفتادن آیین مهر در اروپا,  عیسویان او را به شکل امروزی در آوردند،  (احمد حامی).

      زاد شب بغ مهر در میان توده مردم امپراطوری روم ریشه دواند،  و در دل آنان بخوبی جا گرفت،  و چون کشیشان عیسوی نتوانستند آن را از یاد مردم ببرند،  آن را زاد شب عیسی کردند، (گویا در آغاز سده 5 میلادی).

      یک نمونه از سرود هایی که در این شب در کلیسا ها خوانده می شود:

ای خورشید که بر می آیی,  ای درخشش همیشگی روشنی و خورشید حقانیت,  بیا و آنهایی را که در تاریکی,  در سایه مرگ نشسته اند روشن کن.

   مهری بودن این سرود به روشنی آفتاب است،  و هیچ ربطی با اعتقادات عیسی مسیح ندارد! افراشتن درخت کاج از آیین مهر گرفته شده،  که همان سرو آریایی هاست،  و در تخت جمشید هم روی سنگ کنده کاری شده است.  میگویند رسم درخت کاج از عیسویان آلمان است،  در معابد میترایی hedderheim  و  dieburgکشور آلمان،  مهر و دو مهربانش بر درخت کاج نشسته اند! ستاره ای را که بالای درخت کاج آویزان می کنند،  نماد خورشید است،  و روشن کردن شمع در مهرابه ها،  از سنن قدیمی مهریان است.


  اروپاییان محل بابا نوئل (بغ مهر) را در قطب شمال می دانند،  او با سورتمه ای که اسپان شاخدار آن را می کشیده اند،  به طرف قطب شمال رفته است،  و هر ساله از قطب شمال می آید و برای کودکان ارمغان می آورد.  عجیب است،  که اسکندر روایات ایران نیز از اروپا به قطب شمال رفته است،  کلاه فریگی (مادی) به سر داشته,  رنگ محبوب او قرمز و مذهب او میترایی بوده است،  و به آیینی بود،  که میترا با سورتمه و اسب شاخدار به آسمان رفته است.

*

پرنیان حامد



ریشه یابی یلدا ــ  یل = قوی، بزرگ + دا = بلند،  جهت اطلاع بیشتر به معنی نام های شهرها و روستاهای ایران مراجعه کنید.




داستان تکراری استعمار


عکس اسکندر ایرانی و اما داستان تکراری استعمار .شخصی مطلبی درمورد اسکندر مقدونی نوشته بود و اورا یک اجنبی نام برده بود و گفته بود مردم ایران حافظه تاریخی ندارند و نام اسکندر را برروی بچه شان میگذراند.باید تاریخ را وارونه دید .انچه نوشته و گفته اند دروغ بوده ... این مطالب اهدافی دارند و اینکه از عدم تخصص مردم ساده دل و نااگاه به نفع اربابان خود استقاده کنند و ایرانیان را از همه شکست خورده به جهانیان معرفی کنند. و براحتی مینویسند هر بی ریشه ای که از راه رسید شما را نابود کرد زنان و دخترانتان را به اسارت بردند,و تجاوز,کردند. اوج کار این تصویر در جمله اخر است که مثلا بشکل هوشمندانه ایرانی راتحقیر تاریخی میکند 'چون اگر بگذارند ایرانی از تاریخ گذشته اش بشکل صحیح باخبر شود دیگر کسی نیست دروغ های اینان را گوش دهد و کار وبارشان کساد میشود. کسی که این مطالب را مینویسد احمقی است که نمیداند ایرانی باهوش دیگر اجازه نمیدهد برایش تاریخ دروغی بنویسند و بخورد ملتش دهند. اسکندر مقدونی را میگویند اجنبی ولی مینویسندمردم ایران اسم این اجنبی را بر فرزندان شان میگذارند. تحلیل هایی ریشه در دروغ.اسکندر لابد ایرانی است که اسمش روی فرزندان ایرانی است. چطور میشود اسم اجنبی از کشور خیلی دور مقدونیه و بسیار کوچک تر از ایران و بدون تاکتیک مشخص جنگی از راه برسد و فاتح شود.اسکندر از رومیه در ایران بود. به قولی برادر پادشاه ایران و یا برادر زاده شاه بود.درشاهنامه مکتوب است. بزرگترین خواسته دروغ نویسان این است که رابطه تاریخی ایران را با گذشته با شکوهش قطع شود و ندانیم و کسی نداند چه بود و چه شد.باور کنید از اسکندر به زعم مقدونی خود هیچ دست نوشته ای از بیگانگی ان و حتی تصویری از ان ندارند. هرچه نشان داده اند یا تصویر اسکندر اشکانی بوده یا بغ مهر که بشکل بیشرمانه ای ان را الکساندر مقدونی تفسیر کرده اند.درکتاب کارنامه به دروغ امده است: ..هرچیز که یافته اند پس ازچندی ان را باهزار گمان میرود. باید و شاید همراه کرده اند. و گفته اند این پسر فلان است و این هم پسر بهمان... شیرین تر انکه نه از فیلیپ پدرش بگفته ای فیلپوس که در نوشته های مختلف فیلقس و فیلفوس امده و نه از الکساندر هیچ چیز گفتنی و پذیرفتنی در دست نیست و هرچه که یاداور میشوند خودشان هم بران استوار نیستند. از خوانندگان عزیز تقاضا دارم این تناقضات را در پیش خود تحلیل کنند و خود داوری کنند که چه روی داده است.. ...ادامه دارد.......بازنویسی میشود..